نشانی

سهراب سپهری


 

خانه دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثی كرد
رهگذر شاخه نوری كه به لب داشت به تاريكی شن ها بخشيد
و به انگشت نشان داد سپيداری و گفت

نرسيده به درخت
كوچه باغی است كه از خواب خدا سبزتر است
و درآن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر بدر می آورد
پس به سمت گل تنهايی می پيچی

دو قدم مانده به گل
پای فواره جاويد اساطير زمين می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گيرد

در صميميت سيال فضا، خش خشی می شنوی
كودكی می بينی
رفته از كاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست كجاست؟

 
 

 

Copyright © by همبستگی شهروندان. Alle Rechte vorbehalten.
Diesen Artikel ausdrucken

[ Zurück ]