شعر دموکراسی
لنکستون هیوز، بازسرایی از احمد شاملو
با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی در نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچوختِ خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شدهام از شنیدن این حرف
که: «-هرچیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس»!
من نمیدونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم میخوره،
من نمیتونم شیکمِ امروزَمو
با نونِ فردا پُر کنم.
آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشتهتش
خب منم اینجا زندهگی میکنم. نه؟
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما
دموکراسی در نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچوختِ خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شدهام از شنیدن این حرف
که: «-هرچیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس»!
من نمیدونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم میخوره،
من نمیتونم شیکمِ امروزَمو
با نونِ فردا پُر کنم.
آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشتهتش
خب منم اینجا زندهگی میکنم. نه؟
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما
Copyright © by همبستگی شهروندان. Alle Rechte vorbehalten.
Diesen Artikel ausdrucken
[ Zurück ]