Drucken Drucken



حکومت کودتایی و جامعه مدنی
سعید پیوندی

Datum: Dienstag 20 Oktober 2009 16:19:28




 

برگرفته از سایت عصرنو

دانشگاه پاریس
sp@univ-paris8.fr

جنبش اجتماعی عظیمی که در پی مبارزات انتخاباتی و بخصوص پس از افتضاح تاریخی دست بردن در آرای ۲۲ خرداد شکل گرفته است وارد مرحله جدیدی از زندگی درونی خود می‌شود. همانگونه که گمان می‌رفت دست اندرکاران تقلب بزرگ نخواستند صدای اعتراض عمومی را بشنوند و ترجیح دادند به بهای تضعیف مشروعیت و از دست دادن اعتبار سیاسی، دینی و اخلاقی خود پروژه سیاسی کودتای انتخاباتی از قبل تدارک شده را با سماجت پیش برند.
شورای نگهبان با تظاهر مضحک به بی طرفی و رسیدگی به شکایات و با وقت گذرانی حتی حاضر نشد ساده ترین مصداق‌های تقلب مانند وجود تعرفه‌های تا نشده و یا بدون شماره، شباهت دست خط بخشی از آرای صندوق‌ها، وجود آمار بیش از ۹۰ درصدی رای دهندگان در صدها حوزه، وجود صندوق‌هایی با صد در صد آرا برای احمدی نژاد ویا وجود صندوق‌هایی با تعداد آرای گرد شده (۵۰۰، ۶۰۰، ۱۰۰۰) را هم بطور جدی بررسی کند. تن ندادن به بررسی این موارد دست کم پرسش برانگیز چیزی نیست جز نشانه آشکار همدستی شورای نگهبان با برگزارکنندگان این تقلب تاریخی. چگونه می‌توان از شریک جرم تقاضای داوری عادلانه کرد؟ سیر وقایع روزهای گذشته هم نشان می‌دهند این پروژه کودتایی همزمان تا حدی برای طراحان آن اهمیت داشته که دامن زدن به چنین بحران سیاسی اجتماعی و آبروریزی بزرگی را به جان بخرند. همه شواهد حاکی از آنند که در پی این دستبرد تاریخی ما وارد مرحله تازه‌ای از تحول جمهوری اسلامی می‌شویم که همان چند درصد مشروعیت دمکراتیکی که از طریق انتخابات کنترل شده وجود داشت آشکارا حذف شده و جای آنرا حکومتی یک دست و ایدئولوژیک می‌گیرد که طلایه‌های آنرا در روزهای اخیر در خیابانها، زندانها و رسانه‌های رسمی شاهد هستیم. به نظر می‌رسد یکی از دلیل مقاومت میرحسین موسوی و کروبی و یاران دیگر آنها و نیز بخشی از روحانیت در سطوح مختلف و یا گروهی از اصول گرایان شناخته شده آگاهی از پی آمدهای این کودتا و برنامه‌های گسترده تر طراحان آن است.

جنبش اجتماعی هفته‌های اخیر بازتاب وجدان جمعی جدید جامعه ایران است که از این همه دروغ، فریب، تحقیر، تحمیل و سرکوب به خشم آمده و سر به طغیان برداشته است. آنچه مردم را با وجود شرایط پلیسی به خیابان کشاند احساس بی عدالتی و توهین آشکار به شعور جمعی آنها بود. شاید در کمتر نظامی در دنیا چنین شکاف عمیقی میان حرف و ادعاهای حاکمان و عمل و واقعیت‌های روزمره وجود داشته باشد. گاه حتی به نظر می‌رسد که رابطه سازمند میان شعور و وجدان دست اندرکاران و گفتمان آنها قطع شده است. ما در نظامی زندگی می‌کنیم که به نام دین و و معنویت ارزش‌های ساده اخلاقی را هم براحتی زیر پا می‌گذارند، به آسانی و بدون دغدغه دروغ می‌گویند، تقلب می‌کنند و تازه توقع هم دارند دیگران این فریب بزرگ را بپذیرند و یا دست کم ساکت باشند. در دوره تبلیغات انتخاباتی از دولت نهم به نام «امپراطوری دروغ» یاد شد و چه عنوان بجایی. مسئولین نظام بدون دغدغه وجدان در همان زمانی که نیروهای رنگارنگ نظامی و شبه نظامی در حال کتک زدن و کشتن و زندانی کردن تظاهر کنندگان بیگناه‌اند ادعا می‌کنند که گویا آزادی در ایران فراتر از مطلق و بی نظیر است. دولتی که دو سوم آرای مردم را کسب کرده باشد این چنین بی مهابا به معترضان خود یورش نمی‌برد، در رسانه‌هایش دروغ سازی نمی‌کند و راه را اینگونه بر سخن مخالف خود نمی‌بندد. این بگیر و ببندها فقط از اقلیتی کودتاچی بر می‌اید که به بخوبی از واقعیت توازن نیروها در سطح جامعه آگاه است و راهی به جز زور و تقلب، ارعاب و ایجاد ترس برای بر قراری نظم مورد نظر خود نمی‌بیند. دولتی که پشتش به ۶۳ درصد آرای مردم گرم باشد چرا باید از «انقلاب مخملی» بترسد، شب و روز از توطئه خارجی سخن به میان آورد و زندانیانش را به زور به اعتراف به گناه ناکرده و دستور گرفتن از خارجی وادار کند. آیا در هیچ حکومت باز و دمکراتیکی چنین رویکردهایی وجود دارد؟ آیا هیچ حکومت صاحب اکثریت واقعی اینگونه به شهروندان خود بی اعتماد است، رسانه‌های مخالف را سانسور می‌کند و ته مانده حثیت خود را بر باد می‌دهد؟

جنبش مدنی سراسری و ملی علیه تقلب و برای انتخاباتی شفاف و دمکراتیک هر چند نتوانست به اصلی ترین هدف خود یعنی لغو انتخابات دست یابد اما موفقیت‌های سیاسی بسیار بزرگی کسب کرده است. این جنبش موفق شد در زمانی کوتاه گرهگاه‌های ساختاری حکومت را آشکار کند، پرده از جوهر غیر دموکراتیک و مستبدانه ارگان‌ها و مراکز قدرتی که به هیچ کس حساب پس نمیدهند بدرد، با شجاعت کم نظیری از خطوط قرمز حوزه سیاسی ایران عبور کند و سطح مطالبات مردمی را به یکباره ارتقا بخشد. ریختن ترس و بیان علنی خشم فرو خورده سی ساله مردم بزرگترین دستاورد سیاسی این جنبش است. در جریان این جنبش وجه «قدسی» این حکومت و نمادهای اصلی آن آسیب جدی دید و شکاف‌های موجود در جامعه و گروه‌های حاکم به شکلی عریان به نمایش درآمد. این جنبش همچنین موفق شد در پس گفتمان و چهره خشن و عبوس حاکمان کشور شور و شعور مدنی ملتی مدرن و شایسته تمدن ایران را به همه دنیا نشان دهد. مردم شجاع کشورمان نشان دادند که فرزند زمانه خویشند. امروز نماد جامعه نه کسانی مانند احمدی نژاد و بسیجی‌هایش که ندا و هزاران هزار جوان، میان سال و پیری هستند که می‌خواهند در جامعه‌ای باز و انسانی و دنیای امروزی زندگی کنند و به حرمت و حقوق مدنی آنها احترام گذاشته شود. این آغاز دوباره و این ظهور مدنی باشکوه براستی کاری کارستان بود.

جنبش اعتراضی البته بهای سنگینی هم برای شهامت تاریخی و مطالبات انسانی و دمکراتیک خود پرداخت. مرگ‌های دلخراش و خشونت‌های غیر انسانی و دستگیری‌ها، دروغ‌ها و توهین‌ها همه همه با هدف متوقف کردن و ارعاب مردم صورت گرفتند. شماری از وحشیگری‌های خیابانی و بی اخلاقی‌های رسانه‌ای روزهای اخیر به این زودی‌ها از حافظه تاریخی مردم زدوده نخواهد شد.

جنبش بزرگی که این روزها قدرت خود را به نمایش گذاشت اما سرمایه اجتماعی بی نظیری است که نباید آنرا آسان خرج کرد و از دست داد. این جنبش ناچار است اکنون خود را با شرایط جدید سرکوب و بن بست سیاسی سازگار سازد، بهای اقدامات خود را تا آنجا که ممکن است کاهش دهد و در پی راهکارهای جدید مقاومت موثر مدنی در برابر کودتاچیان باشد. آرایش قوا در میدان نبرد سیاسی به گونه‌ای است که به پیروزی کوتاه مدت نمیتوان امیدی داشت و باید برای مبارزه فرسایشی طولانی تری آماده شد.

تجربه‌های مشابه در بسیاری کشورهای دیگر جهان نشان می‌دهد که مقاومت مدنی هوشمدانه یکی از اصلی ترین راهکارهایی است که در شرایط کنونی می‌تواند کودتاچیان را بیش از پیش منزوی سازد و راه آنها برای تسلط کامل بر جامعه را سد کند. باید تلاش کودتاگران برای تحمیل سکوت گورستانی مقاومت کرد. درباره جنبش مدنی جدید ایران و آینده آن شاید لازم باشد به سه نکته مهم اشاره کرد.

نکته نخست به گستردگی و فراگیری این جنبش تاریخی برمی‌گردد که در کمتر دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران سابقه داشته است. این بار نه فقط دختران و پسران پر شوروشجاع که بخش مهمی از نیروی‌های زنده جامعه ایران با شجاعتی مثال زدنی به میدان آمده است. هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران متعلق به حوزه‌های‌های مختلف، نخبگان علمی و فرهنگی، گروه‌های صنفی، سندیکاهای کارگری، تشکل‌های مدنی و سیاسی، روحانیت برای نخستین بار در کنار یکدیگر هدف دفاع از حقوق و آزادی‌های اولیه انسانی خود و برگزاری انتخابات سالم و شفاف را دنبال می‌کنند. در غیاب ساختارهای حزبی و صنفی پر قدرت ملی، این جنبش با استفاده از تکنولوژی ارتباطی و رسانه‌های جدید توانست چنین دامنه‌ای پیدا کند و با وجود شرایط بس دشوار سانسور و سرکوب صدای خود را به گوش همه جهان برساند. قدرت این جنبش در گستردگی و فراگیر بودن آن، همبستگی و نیز شعارهای ملموس و قابل پذیرش برای همگان است. تکیه بیش از اندازه بر اشکال پرهزینه مانند تظاهرات و درگیری پی در پی خیابانی و رویارویی با پلیس نیروی جنبش را در زمانی کوتاه به تحلیل می‌برد. در این شرایط به نظر می‌رسد مقاومت مدنی هوشمدانه و گسترده می‌تواند این نیروی عظیم را برای دوره‌ای طولانی تر در میدان نگاه دارد و دامنه حرکات آنرا گسترده تر کند و از بوجود آمدن روانشناسی سرخوردگی و یاس جلوگیری کند. ریخته شدن ترس مردم راه را برای ابتکارات مدنی بیشتری باز کرده است و کودتاچیان بطور بی سابقه‌ای منزوی و بی آبرو شده‌اند.

دوم اینکه این جنبش همانگونه که تا کنون نیز تلاش کرده باید بتواند فرهنگ جدید سیاسی را بر پایه گفتمان مدنی و ضد خشونت در جامعه گسترش دهد. برگ برنده این جنبش و قدرت اصلی اش پیام فرهنگی و ارزش‌های انسانی، دمکراتیک و امروزی است که از آن دفاع می‌کند. در برابر فرهنگ خشونت و نامدارایی کودتاچیان باید آلترناتیو فرهنگی مدرن و دمکراتیک بر مبنای گفتمان جدید حقوق بشری و ضد خشنونت بوجود آورد. دهها سال استبداد و جامعه بسته سبب ضعف فرهنگ حقوق بشری و دموکراتیک در جامعه ما شده است. مشکل ما در ایران فقط افراد و مسئولین مستبد نیست، مشکل ما فرهنگ استبدادی و خشنونت ریشه دار است. فرهنگ جدید مدنی برای فردای سیاسی ایران دارای اهمیت حیاتی خواهد بود. برای پایان دادن همیشگی به سرکوب ما نیاز به گسترش و همه گیر شدن این گفتمان و فرهنگ جدید داریم. مقاومت مدنی فقط مبارزه با امپراطوری دروغ و افشای آن نیست، مقاومت مدنی به معنای بوجود آوردن گفتمان جدید سیاسی و اخلاق جدید سیاسی هم هست. باید در برابر ابزارهایی که مخالفان جامعه مدنی و باز برای سرکوب مردم به کار می‌گیرند از طریق عمل و اندیشه خود فرهنگ و منش جدیدی به جامعه ارائه کرد. جوهر مبارزه امروز بوجود آوردن فرهنگ جامعه باز و دمکراتیک فرداست.

نکته سوم ضرورت جستجوی دائمی راه‌های جدید و موثر مقاومت مدنی در داخل و خارج کشور و ایجاد شبکه‌های ارتباطی بدون خطر و اشکال جدید سازماندهی است. مقاومت مدنی در برابر دولت کودتا به معنای استفاده از همه ظرفیت‌ها و امکانات جامعه برای بیان شکلی از اعتراض است. در روزها و هفته‌های گذشته ابتکارات جالب طرح‌های بسیاری در رسانه‌های اینترتنی مطرح شده‌اند. باید همه خلاقیت و خرد جمعی را برای پیدا کردن این اشکال جدید مقاومت مدنی و سیاسی بکار گرفت. گاه شاید تاثیر نمادین فرستادن صدها هزار بادکنک رنگی به آسمان، راه انداختن یک اعتصاب و یا روشن کردن شمع در محل خاصی بیش از یک تظاهرات بزرگ باشد. از یاد نبریم که دولت کودتاچی بی کفایت و ناکاردان است و این خود زمینه حرکات اعتراضی و مطالباتی را گسترده می‌کند.

جامعه ایران در حال زندگی کردن تجربه جدیدی است. اگر شورش‌های انقلابی را به مسابقه دو صد متر تشبیه کنیم مقاومت مدنی برای رسیدن به دمکراسی و جامعه باز انسانی بیشتر به رقابت ماراتن می‌ماند. کشور ما در یک قرن گذشته فرصت‌های تاریخی بسیاری را برای بوجود آوردن جامعه انسانی و دمکراتیک از دست داده است، آیا این بار نیروهای زنده جامعه، روشنفکران، نخبگان و زنان و مردان فرهیخته ما خواهند توانست با خرد و پختگی و بدور از هیجان، شتابزدگی و یا فرقه گرایی این بار گران را به سر منزل مقصود برسانند؟

 

 









Dieser Artikel stammt von der Webseite همبستگی شهروندان
www.hambastegi-iranian.com

Die URL für diesen Artikel lautet:
www.hambastegi-iranian.com/load.php?name=Content&pa=showpage&pid=24


Drucken Drucken

Das Impressum finden Sie auf der Webseite zum Artikel